من باورم نمیشود اما آشنایانی دارم که به باور یا تظاهر در سوپرمارکت شرکتیشان دیگر چیتوز موتوری ندارند چون در گروه محصولات تحریمیست ! آخر این تحریم ها کاری از پیش نمیبرد وقتی تنها قشر محدودی که ماییم و اطرافیانمان که همان امکاناتی را دارند که ما –مثل دسترسی به اینترنت و ماهواره و...- از آن پیروی کنند. در نظر من بیشتر ریاضتیست پوچ یا در نگاهی دیگر دلخوشکنکیست کوچک و بی ثمر.راستش من حتی فکر میکنم تحریم اس ام اس حرکت اعتراضی موثری نیست و بازهم دلیلم همان است که بود، ما و اطرافیان اندکمان
من خوشم می آید از الله اکبر شبانه چون صدایش را همه میشنوند وخوشم می آمد از "ما هستیم" ها که همه جا میدیدم اما راستش من هنوز یک اسکناس ندیدم که رویش چیز سبزی نوشته باشد و یا خیابانی که سبز شده باشد با رنگ یا کاغذ رنگی. هرچند اینها را من ایده های خوشگل و بی ضرری میدانم
میفهمم آنها که به راستی تحریم کرده اند میگویند ریاضتی در بین نیست با تنوع محصولات موجود اما راستش فکر میکنم ایده تحریم محصولات بیشترزاییده احساسات به غلیان درآمده است تا تفکر و شناخت. بگذارید مثال دیگری بزنم، دوستی پیشنهاد کرده بود بیایید همه در فلان روز برویم کوه و شعار بدهیم و بعد هم دلایل فراوانی آورده بود که نمیتوانند و نمیگیرند وصدامان در کوه میپیچد و... . من درک میکنم این احساسات پرشور را. اما بد نیست قدری بیشتر پیشنهادی که میدهید را مزمزه کنید وموثر بودنش را بسنجید ویا لااقل پیشنهادتان را پیش خودتان دسته بندی کنید که فلان پیشنهاد دلمان را خنک میکند بهمانی نیاز روحی و احساسات عقیم مانده مان را پاسخ میدهد و آخری شاید موثر باشد
فارغ از همه چیز من باور دارم که اتفاقی افتاد، از همان دوشنبه که مبهوت حماسه ی حضور بودم
من خوشم می آید از الله اکبر شبانه چون صدایش را همه میشنوند وخوشم می آمد از "ما هستیم" ها که همه جا میدیدم اما راستش من هنوز یک اسکناس ندیدم که رویش چیز سبزی نوشته باشد و یا خیابانی که سبز شده باشد با رنگ یا کاغذ رنگی. هرچند اینها را من ایده های خوشگل و بی ضرری میدانم
میفهمم آنها که به راستی تحریم کرده اند میگویند ریاضتی در بین نیست با تنوع محصولات موجود اما راستش فکر میکنم ایده تحریم محصولات بیشترزاییده احساسات به غلیان درآمده است تا تفکر و شناخت. بگذارید مثال دیگری بزنم، دوستی پیشنهاد کرده بود بیایید همه در فلان روز برویم کوه و شعار بدهیم و بعد هم دلایل فراوانی آورده بود که نمیتوانند و نمیگیرند وصدامان در کوه میپیچد و... . من درک میکنم این احساسات پرشور را. اما بد نیست قدری بیشتر پیشنهادی که میدهید را مزمزه کنید وموثر بودنش را بسنجید ویا لااقل پیشنهادتان را پیش خودتان دسته بندی کنید که فلان پیشنهاد دلمان را خنک میکند بهمانی نیاز روحی و احساسات عقیم مانده مان را پاسخ میدهد و آخری شاید موثر باشد
فارغ از همه چیز من باور دارم که اتفاقی افتاد، از همان دوشنبه که مبهوت حماسه ی حضور بودم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر