۱۳۸۷ خرداد ۱۳, دوشنبه

در من دو خواست متناقض با سرانجام هایی متفاوت با تمام قوا در نبردند که هر کدام مرا به سوی خود میخوانند و من در بطن اتفاقات رها شده ام تا شاید به جای من یکی از آنها مرا برگزیند و این خستگی را بزداید و باور کنید هر دو را به یک اندازه میخواهم وتنها هر کدام از آنها که محقق شود بهتر ازاین انتظار است ومیدانید من باور دارم که آدمی هرگز چیزی هایی را خارج از خودش اینگونه متناقض اما خواستنی نمی یابد ، جنس این انتظار در من فراتر از خواستن دیگریست

هیچ نظری موجود نیست: