۱۳۸۶ دی ۲۷, پنجشنبه

دچار سه مرض واگیرندار شدم که همه ی وقتموشادمانه می بلعه و دیر یا زود بالاخره منو
اول کاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار
دوم بافتنی
سوم دیدن پشت سرهم دوستانی که هفت هشت ده ساله ندیدمشون و الان تقریبا همشون دارن وارد دهه ی سی میشن و لابد این همه هیجان دیدار توی این سالها بیات شده و باور کنید از گروه های مختلف از پیش دانشگاهی تا کلاس ارف

هیچ نظری موجود نیست: