۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

Strumming my pain with his fingers

یک حشره‌ای هست خیلی نرم و نازک. یک چیزی‌ست پشه‌طور که با دست و پاهای خیلی نازکش روی سطح آب می‌ایستد. یعنی چنان سبک و یواش حشره‌ایست که کلن فرو نمی‌رود در آب. آب‌دزدک است اسمش شاید. مطمئن نیستم اسمش همین باشد و از طرفی به‌نظرم اسمش اصلن مهم نیست. مهم همان است که روی آب می‌ماند. که فقط کمی پوسته‌ی آب را فرو می‌برد اما پاره‌ش نمی‌کند. یعنی حتی تو بگو خیس هم نمی‌شود کره‌بز.

از کرامات این حشره این است که در سطح بشریت است. بعد من شرحش دادم که بنویسم احساس می‌کنم یک روزگاری را دارم می‌گذرانم که دچار کرامت‌های این مدلی هستم. که کمم. که فرو نمی‌روم در چیزی. که همین منِ فرورونده در چیزها و از آن فرورونده‌تر در آدم‌ها، سبک‌وزنانه می‌مانم در سطح شفاف همه‌چیز و همه‌کس.

همین من بود ها! همین منِ پر از وسوسه‌ی فرو رفتن، چنان سرخوش می‌مانم در سطح که خودم در عجبم. دارم تنم را هیچ نمی‌سایم به چیزهای دور و برم. دارم ادایش را هم درنمی‌آورم حتی. این‌جور رودربایستی با خودم را هم کنار گذاشتم. این‌جور آدم عجیب جدیدی شدم با خودم. گاهی فکر می‌کنم همه‌ی نشدن‌های حالایم مال خود قبلی‌م است که نرمالو زنی بود که شدنش فرورفتنی بود. احساس می‌کنم شدن را فقط فرورونده بلد بوده‌ام همیشه. حالا دلم می‌خواهد شدن را یک‌جور دیگری بلد شوم.

اما همان نرمالو آدمی که از خودم می‌شناسم می‌گوید نمی‌شود. مدام می‌گوید باید فرو شوی! نشسته تماشایم می‌کند که کی درمی‌آیم باز که بیا فرو برویم در همه‌چیز. بیا فرو برویم در زندگی. من هم از رو نرفتم. چین دامنم را می‌رقصانم در هوا که نرم بساید به صورتش که تماشام کن. من همین دور، روی پوسته‌ی آب ایستادم. فرو شدنم نمی‌آید


پ.ن.1.من و لالا نداره که، حال اون حال منه

پ.ن.2.وقتی یکی آبدزدک نباشه، شنا کردنشم نیاد خوب غرق میشه دیگه!؟

پ.ن.3.از محاسن آبدزدک ها اینم هست که از رانندگی تنهایی با یه موزیک خوب و همراهی فریادگونه باهاش خیلی لذت ببرن!؟


۲ نظر:

ناشناس گفت...

می بینم که تا دیر وقت بیداری و می نویسی و اینا....خوبی؟

ناشناس گفت...

می بینم که تا دیر وقت بیداری و می نویسی و اینا....خوبی؟