۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه

بابل من است ،آرامم میکند

هر کسی بابل خودش را دارد.رویای بابل من فرو رفتن درکاغذ یادداشتهایم است و آنوقت است که باید روی هرمیلیمتری ازکاغذهایم بنویسم ومیدانید جای کسی دربابل من خالی نیست و راهی هم برای کسی نیست .گیرم در بابل من هربار مرد جذابی انتظارم را نمیکشد که برایم از همه دنیا خواستنی تر باشد وآنجا هربار موفقیتی در پیش نیست. گیرم تلخ است ،گیرم همه اش تکرار است ،گیرم وقتی دیگر تاب نمی آورم خودش می آید ،گیرم هربار بتوانم با تمام قوا میرانمش ،گیرم وقت سرخوشم دور است اما بابل من است وقتی بیش از همیشه تنهایم و مشوش با من است
پ.ن. بخوانید بابل به کسر ب یا لااقل هر چه میتوانید از ریچارد براتیگان بخوانید

۱ نظر:

ناشناس گفت...

babele man daroone zehnam ast! milionha safhe! bazi az safahat khat khati , bazi bad khat va baziha khosh khat!
va albate safahat sefid ham darad!