۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۷, جمعه

آنچه مارا نجات میدهد در برابر هیچ چیز از ما محافظت نمیکند ، با این همه مارا نجات میدهد
در ماجراهای عاشقانه فقط ماجراها هستند ، هیچ وقت عشق نیست
و این طعم زندگیست که در این ساعتهایی که تورا از دست داده ام ، جریحه دارمیشود. همیشه این عشق درون ماست که جریحه دار میشود.ما همیشه از عشق رنج میبریم ، حتی زمانی که فکر میکنیم از هیچ چیز رنج نمیبریم
یک اثروقتی تمام میشود که هنرمند در برابرش به تنهایی میرسد
چمن ها همیشه یک قداند. هیچ وقت از این اندازه ی مشخص خارج نمیشوند. هیچ وقت به سمت جنون زیبای باغهای کودکی نمیروند. در ضمن هیچ وقت هم نمیمیرند ، به لکه های سیاه تبدیل نمیشود.باید باغبانی مامور مراقبت از چمن علیل باشد. که چیزی نه خیلی خشک شود ، نه خیلی بلند. که چیزی نه بمیرد ، نه زنده بماند
مردها مثل همه اند ، زنها مثل هیچ کس
عشق را با آنچه انجام میدهیم نمی توان اندازه گرفت. عشق ، بدون دلیل ، بدون مقیاس می آید و همین گونه میرود
تلویزیون بر خلاف آنچه ادعا میکند ، هیچ خبری درباره ی دنیا نمیدهد. تلویزیون دنیایی است که بر سر دنیا فرو میریزد، دنیای تمام وقت، لبریز از رنج
جهنم این زندگیست. این زندگی وقتی که دوست اش نداشته باشیم. زندگی بی عشق ، زندگی یی است متروکه ، خیلی متروکه تراز یک جنازه
من شیفته ی خلوصم. شیفته ی خلوصی که هیچ ارتباطی با اخلاقیات ندارد.خلوصی که هسته ی اصلی زندگی است
غیرمنتظره – کریستین بوبن

هیچ نظری موجود نیست: