۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

I'm gonna judge بیمایه های دور و بر یا

1st group : If you say yes, if you say no

Benjamin: I'm sorry. I just haven't seen her for so long! All these feelings are rushing back! I'm starting to realize how much I missed her, and I'm gonna need you to break up with her.
Ross: Are you serious?
Benjamin: If you say yes then I'm serious, if you say no then I'm joking!
Ross: No!
Benjamin: Joking it is!
اینها به هر دلیل، دل اش را ندارند که خواسته شان را صریح توی صورتت بگویند، بهایش را نمی پردازند، ازخودشان خرج نمیکنند، کوچه علی چپ را خوب بلدند. به زعم خودشان بازی برد-برد راه می اندازند. سنگشان را در تاریکی نشانه می گیرند، لاس خشکه شان را می زنند و با خودشان میگویند چرا که نه؟ شاید زد وجواب داد. تلاشی حقیرانه است، بازی پستی ست از جنس متلک های خیابانی که باید تیشه به ریشه شان زد

2nd group : There is no NO,Just say YES SIR
اینان تنها بله قربان را تاب می آوردند، بدون میلیمتری تخطی از اصول ابلهانه شان. 15 دقیقه تاخیر خطایی ست مستوجب آتش. کسی جز آنها فکر کردن نمی داند! دانایان و برحقان جهانند، حافظه شان عالیست، بری اند از خطا. مغزشان بایگانی گوف های دیگران است. قاضی و دادستان و جلاد دادگاهند که باید نادیدشان گرفت انگار کن نامرئی اند

۱ نظر:

Delara گفت...

من لاله رو نمی دونم از کجا پیدا کردم، ولی شما رو از آرشیو لاله یافتم و چه اتفاق مسرت بخشی، یه خواننده ی دائمی خواهم شد!